
مجموعه تاریخی توریستی و فرهنگی شیخ احمد جامی
شیخالاسلام ابونصر احمد بن ابیالحسن بن احمد بن محمد نامقی جامی ملقب و مشهور به ژندهپیل (زندهپیل) احمد جام صوفی بزرگی است و از بزرگان مشایخ عرفان ایرانی در نیمه دوم قرن پنجم و نیمه اول قرن ششم هجری است. که حیات و آثارش تاکنون چندان مورد اعتنا قرار نگرفته و نوشتههایش که تماما به زبان فارسی است و علاوه بر ارزشی که از نظر شناختن عقاید متصوفه دارد از جهت زبان و لغت نیز در خور توجه و به علت قدمت ۸۵۰ تا ۹۰۰ ساله خود سند و یادگاری گرانبها از نخستین روزگاران ادبیات فارسی است هنوز از کنج فراموشی بیرون نیامده و روی طبع به خود ندیده است.

ویژگیهای فردی
احمد بلند قامت و نیرومند و دلیر بود و در ده بر همه همسالان برتری داشت. موی سرش سرخ و محاسنش میگون و چشمانش شهلا بود و روی هم رفته رنگ و روی ظاهر وی به عربان شباهتی نداشت. لقب ژندهپیل گویا مناسب با همیناندام کشیده و زورمند و موافق با رفتار تند و خشمآلود وی بود و ناچار باید در زمان زندگانی شیخ توسط کسانی که وی را میدیده و میشناختهاند وضع شده باشد. این لقب در قدیمترین منابع اطلاع ما یعنی مقامات غزنوی موجود نیست و نخستین بار در دو کتاب حمداللّه مستوفی و اشعار شاه قاسم انوار (متوفی در ۸۳۷ هجری) ذکر شده است.
خانواده احمد
راجع به دوران کودکی و زندگانی خانواده احمد اطلاعی در دست نیست. والدین و خویشان او مردمی ساده و زراعت پیشه بودند و شیخ احمد مدعی است که حتی خواندن و نوشتن را هم بدو نیاموختهاند. پدر شیخ تا دم مرگ به فرزند خود اعتقادی نداشت، ولی در بستر مرگ توبه کرد و بدو ایمان آورد.
(بنابراین داستان باید پدر شیخ هنگامی مرده باشد که وی مشهور و قادر به اظهار کرامات بوده و دوران شاگردی و ریاضت خود را گذرانده بوده است. ولی از داستان وی با ابوطاهر کرد و قصه زردآلو برمیآید که پدر شیخ به هنگام ریاضت و آغاز دوره سلوک شیخ در گذشته است زیرا در این قصه
از زبان شیخ میخوانیم که به پیر خود بو طاهر میگوید: «از رزی که مرا از پدر میراث رسیده بود آنجاست» این قصه چون از زبان خود شیخ است و بخلاف داستان ۱۶۱ روایت دیگران نیست البته به حقیقت نزدیکتر میباشد.

وفات و آرامگاه
وی باتفاق همه روایات نود و شش سال بزیست و در ۵۳۶ هجری درگذشت و در موضعی بیرون دروازه معدآباد که معین کرده بود به خاک سپرده شد. باید دانست که همه منابع آرامگاه احمد را در جام ذکر میکنند ولی قدیمترین منابع یعنی مقامات غزنوی بهتفصیل حکایتی نقل نموده که چگونه یکی از شاگردان شیخ موضع قبر وی را در خواب دید و خواب خویش بدو باز گفت و شیخ همان نقطه را برای قبر خویش برگزید و همانجا نیز مدفون گشت.
معدآباد در روزگار احمد دهی بوده است در نزدیکی جام که ذکر آن در هیچ منبعی نیست ولی بعدها بر اثر وجود آرامگاه شیخ و نفوذ خاندان و بازماندگانش و تردد زوار و ارادتمندان هر روز بر اهمیت آن افزوده گشت و تدریجا جای جام را گرفت و به اسم جام که در اصل در کنار آن واقع بود شهرت یافت.
مزار وی هم اکنون در همان ناحیه که امروز تربت خوانده میشود برپاست، و زیارتگاه است و به همین جهت آن محل را تربت جام میخوانند. ساختمان آرامگاه وی را ملک غیاثالدین محمد کرت در سال ۷۱۹ ساخته است.